تنهایی مقدس

تنهایی مقدس

................ در امتداد روزهایم میشود روزگــــــــــــــــــار
تنهایی مقدس

تنهایی مقدس

................ در امتداد روزهایم میشود روزگــــــــــــــــــار

؟ علامت سوال

می خوام دو کلوم حرف حساب با خودم بزنم...

نمی دونم چرا فکر میکنم با بقیه فرق دارم!

نمی دونم چرا دوس دارم این تفاوت رو به رخ دیگران بکشم.

از نظر من تقریبا بیشتر آدما مثل همن،اما من با همشون فرق دارم

رفتار خیلی ها منو اذیت میکنه،دوس دارم از اینجا برم،بین این آدما نباشم یه گوشه ای باسه خودم باشم،خودم و فقط خودم،چرا که من ارباب دنیای خودم هستم.

به قول نامجو : بگذارم و بگذرم ،غمگنانه و شاد ماتحت گشاد و دل آزرده..

یه جایی برم که کسی جز من نباشه،حد اقل کسایی باشن که خودم می خوام.
یه لحظه چشمامو میبندم و میرم تو رویا....

وای عجب دنیای قشنگی شده دیگه چیزای بد قبلی رو نمی بینم

فقط خودم هستم،خودم و خودم وتکرار بی نهایت خودم...

بعنی الان من چه شکلی ام؟ الان من کی ام؟  الان خودِ خودم هستم!

آخه این خودِ خودم کی بود؟  آره یادمه همونی که با بقیه فرق داشت..

یه هویت مستقل داشتم،این تفاوت به من لذت میداد
حالا چی؟!!؟

حالا دیگه هیچکس نیستم...

چون کسایی که به من هویت میدادن رو کنار زدم،

تازه می فهمم که بدون اونا من هیچی نیستم،

اون موقع برام مهم نبودن و دایورتشون کرده بودم به جایی که دوس دارم

اما نبودشونو نمی شه به جایی دایورت کرد.


گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم           والله   ما    راینا   حبا  بلا    ملامه


اینجا بود که رویام تموم شد.

یه درس گرفتم: هویت و وجود انسان،در ارتباط معنا میگیره،

یعنی ما خودمونو تو آیینه دیگران میبینیم....

به قول لقمان ادب.............

اما آخه این نقش بازی کردن نیست؟!!  من میخوام خودم باشم ادا در نیارم..


و ما هذه الحیاه الدنیا الا لهو ولعب ؟؟!

...

دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده


ما با ورودمون به این دنیا میشیم بازیگر اون،هر کدوم یه نقش دست میگیریم وبازی می کنیم.

"هر کسی هستی یه دفه قد بکش از پشت نقاب"  دروغی بیش نبود..
اگر بخوای تو این دنیا زندگی کنی باید بازی کنی
اگه بخوای هر طور دوس داری و هر جوری دلت میخواد زندگی کنی؟؟!
اگه همه آدما اینطوری زندگی کنن چی می شه؟؟
سنگ رو سنگ بند میشه؟؟
نه دیگه فقط من باید اینطوری زندگی کنم،چون من فرق دارم...
"پس اگه با دلت زندگی کنی جمع تورو پس میزنه"
پس چی؟
این بود آرمانای ما؟
اصلا نخواستیم،
گور پدر جمع،گور پدر همه و این یعنی گور پدر خودم و هویتم..
من از جمعی بیزارم که به من هویت داد و باعث شد من بشم من

خدایا...
چرا من که مثل بقیه هستم با توهم تفاوت آفریدی؟!!
همه مون تو ذهنمون خودمونو برتر از دیگران می دونیم،اما واقعیت چیه؟؟
آره درسته برتریم،اما فقط باسه  خودمون
"فرق یه آدم قوی و ضعیف همینه 
آولی توهم داره دومی نداره"


نظرات 4 + ارسال نظر
سیاوش پاکسرشت چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:46 ق.ظ http://spakseresht.ir/mr

این جایی رفتن که کسی نباشه، من هم میخوام!
یه جزیره ترجیحاً

دقیقا.اما تنهای تنها...

mc alga سه‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:29 ب.ظ

akheysh ... inja harchegad delam bekhad finglish minevisam:D
ini ke neveshti amoo hekayate emrooze ma bood. az del neveshte boodi be delemoon neshast...

نمی دونم چه اصراری به فینگیلیش نوشتن داری اما باشه اینجا حال کن ÷÷
ممنون از نظرت اینو تو روزای دلخوریم نوشته بودم..
احتمالا از دل بوده...
که به دل نشسته...

مصطفی نبوی سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:36 ب.ظ http://mustafanabavi.persianblog.ir

سلام رفیق خیلی حال کردم

خیلی قشنگ بود انگار یه عمر حرفای من بود


چون منم با بقیه فرق دارم

من منم تو توئی یادت باشه

مصطفی نبوی سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:37 ب.ظ http://mustafanabavi.persianblog.ir

خیلی حال کردم رفیق باحال بود

انگار حرفای من بود همش

منم فرق دارم

یه نکته یادت باشه :

من منم و تو توئی اینو یادت باشه

ممنون دادا
همه با هم
اینو یادت باشه..
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه ی کار به نام من دیوانه زدند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد