تنهایی مقدس

تنهایی مقدس

................ در امتداد روزهایم میشود روزگــــــــــــــــــار
تنهایی مقدس

تنهایی مقدس

................ در امتداد روزهایم میشود روزگــــــــــــــــــار

دیگر...(آخرین فریب جوانمرگ)

دیگر تمام شد دیگر...

دیگر این آخرینش بود دیگر..

دیگر غبار صبحگاهی چشمم با نسیم بوسه تو پاک نمی شود دیگر..

دیگر روزهایم کمی تا قسمتی ابریست..

دیگر کوچه خاکی دلم با طراوت نزول تو عطراگین نمیشود..

دیگر خشک است دیگر ،خاکیست فقط دیگر

       ای آخرین ابر امید سالهای خشکسالی..

دیگر آسمان زندگیم با آمدن و رفتنت هفت رنگ نمی شود دیگر..

دیگر در بازار ما دل و قلوه حراج نمیکنند..

دیگر نه تو تب میکنی و نه من میمیرم..

دیگر روزهایم خاکستریست..

       گویی سپیده با سیاهه وصلت کرده..

دیگر بعد زمستان بهار نیست

دیگر پروانه از شمع دل بریده،،گویند لامپ مهتابی دیده!

دیگر انتهای قصه سرگشتگی کلاغ نیست..

دیگر پاتوق قصه گو دشت و باغ نیست،

       در ترافیک چمران مانده،،

       مرگ کلاغ را در جوب دیده،،

       سرگشته شده از باغ دل بریده..

دیگر فرهاد در بیستون نیست

       گویند توپ طلا برده،ویزای فرنگ گرفته!

       اولی گفت که رفته،دومی گفت گریخته!


دیگر ....دیگر بس است دیگر

       

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد