تنهایی مقدس

تنهایی مقدس

................ در امتداد روزهایم میشود روزگــــــــــــــــــار
تنهایی مقدس

تنهایی مقدس

................ در امتداد روزهایم میشود روزگــــــــــــــــــار

نوازنده دوره گرد...

یه شب سر کار طبق معمول تنها ،یه دونه از این نوازنده های دوره گرد با یه ویولن که باند کوچیکی بهش وصل کرده بود اومد و از کوچه مون گذشت....


پیچید غریبانه نوای ساز نوازنده دوره گرد در کوچه


چه کردی با من 

آه نوازنده دوره گرد..

سوزه صدای سازت 

سوزاند و باز کرد زخم های کهنه ام را

دم مسیحایی سازت،زنده کرد تمام درد های دلم را

بغضم را کشان کشان تا دم گلویم بالا آورد

آه نوازنده دوره گرررررددددد...

غریبه ایی که از دل کوچه می آیی،

اما صدای سازت قوم وخویش دردهایم است!

نظرات 1 + ارسال نظر
ǷЯΐʞŁϓ چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:28 ق.ظ

غریب آشنا دوست دارم بیا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد