تنهایی مقدس

تنهایی مقدس

................ در امتداد روزهایم میشود روزگــــــــــــــــــار
تنهایی مقدس

تنهایی مقدس

................ در امتداد روزهایم میشود روزگــــــــــــــــــار

شهرزاده من

کجایی،کجا رفتی شاهزاده من
پریزاده ،آسمونی ،ای دردانه من

ای که غم با وجودت بی معنی میشه

تنهایی در نبود تو معنی میشه

کاش الان میدونستم چیه فکر و خیالت

هم قدم میشدم با تو،تو رویا

پر میکشیدم تو آسمون افکارت

بازم به من میگفتی از بازی های قدیمی

دوباره هر لحظه از حرفات برام خاطره میشد

مرور میکردی کودکیت رو،اون خاطرات صمیمی

تک تک جمله های شیرینت برام حادثه میشد

بعدش به یاد می آوردمت توی تنهاییم

صد بار تکرار میکردم اون لحظه هارو

زندگی من تو همین دقایق خلاصه میشد

رفتی و دونستم که وقت رفتن بود

آه از سفر که همیشه دل شکستن بود

لعنت به این دنیا که تورو ساخته

لعنت به این روزگار که تورو گرفته

اما تو آسمونی هستی مال زمین نیستی

کسی تو این دنیا تورو نساخته

وقتی هوا ابری میشه می فهمم که غصه داری

چون بارون وقتی میاد که تو گریه داری

وقتی که افسرده میشی پاییز میشه

اصلا هر فصلی با اراده توتعویض میشه

وقتی بهار میاد دلخوشم که سرخوشی دوباره

این اشک شوق توست که از ابر بهار میباره

تو تنها میراث شیرین و فرهادی

توآخرین بازمانده عشق پاک لیلایی

ببخش منو اگر مجنون نبودم

برای تو که لایق عشق فرهادی

الان کجایی فرشته آسمونی من

پریزاده ، اهورایی ، دردونه من

11 مرداد 91

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد