ولیعصر-شمال به جنوب
سایه درختان بلند که خیمه زده بودند روی خیابان ،پرسه برگ های زردِ سرگردان که در این روزهای آخر تابستان حساب و کتاب و تقویم از دستشان دررفته بود،
وجای باد پاییزی حرکت ماشین ها به بازیشان گرفته بی هدف زیر چرخ ها می چرخیدند و هر از چندگاهی یکی شان با صدایی خفیف و معصومانه زیر چرخ مانده خرد میشدند...
یاد پاییزای اخیر به خیر....
جدول های کنار خیابان که انگاری تا بینهایت ادامه داشت،
دو خط موازی که چشمانم میگفت جایی همدیگر را قطع میکنند..
و دلم چه ساده باور کرد...
29 شهریور 91